دسته : آموزشی
فرمت فایل : word
حجم فایل : 75 KB
تعداد صفحات : 57
بازدیدها : 251
برچسبها : پروژه تحقیق مبانی نظری
مبلغ : 9400 تومان
خرید این فایلمجموعه نكتههای كنكوری عربی 1و2 در 57 صفحه ورد قابل ویرایش
خلاصه مطالب درسی
و نكات كنكوری
انواع كلمه:
كلمه در زبان عربی بر 3 قسم است: 1- اسم 2- فعل 3- حرف
1- اسم: آن است كه به تنهایی در جمله معنا دارند و بدون داشتن زمان در جمله ایفا میشوند. مانند تلمیذ- رجل
اسم از لحاظ جنس و تعداد حروف به چهار دسته تقسیم میشوند.
1- اسم یا مفرد، مثنی، جمع
2- اسم یا مذكر، مونث
3- اسم یا مجازی، حقیقی
4- اسم یا معرفه، نكره
1- اسم مفرد: تنها بر یك نفر، یا یك شیء دلالت میكند مانند: مسلم، كتاب، رجل
مفرد هیچ علامت و نشانه ای ندارند.
2- مثنی: (تثنیه): بر 2 نفر یا دو شیء دلالت میكنند علامت آن در عربی (انِ، ینِ) به آخر مفرد مذكر است مانند: طالب طالبانِ ، طالبینِ
نكته: هرگاه بخواهیم از اسم مفرد مونث مثنی مونث بسازیم از طریق زیر عمل میكنیم:
1- ة گرد را از آخر آن حذف می كنیم.
مومنة مؤمن مومنت مومنتانِ- مومنتینِ
2- به جای آن (ت) می گذاریم.
3- سپس علامت مثنی را به آخرش می افزائیم.
3- اسم جمع: بر بیش از 2 ، 3 نفر یا بیشتر دلالت میكنند.
1- جمع مذكر (سالم)
جمع بر 3 نوع است 2- جمع مونث (سالم)
3- جمع مكسر (تكسیر)
1- جمع مذكر (سالم): علامت آن (ونَ - ینَ) به آخر اسم مفرد مذكر.
مانند: مسلم مسلمونَ - مسلمینَ طالب طالبونَ - طالبینَ
2- جمع مونث (سالم): علامت آن (اتِ) به آخر اسم مفرد مونث.
نكته: هیچگاه از مفرد مذكر، جمع مونث ساخته نمیشوند.
«طریقه ساختن اسم جمع مؤنث»
1- جمع مونث: از مفرد مونث ساخته میشوند
مجتهدة مجتهد مجتهداتِ
بدین ترتیب
1- ة گرد را از آخر آن حذف می كنیم.
2- به جای آن نشانه جمع مونث (اتِ) به آخرش می افزائیم.
نكته: برخی از كلمات هستند كه با (ات) جمع بسته میشوند اگر با این وزنها بر جمع مكسر می باشند.
3- جمع مكسر: (تكسیر)
وزنهای جمع مكسر عبارتند از:
1- هر كلمه ای كه بر وزن (اَفْعالْ ، فَعُولْ) باشند جمع مكسرند.
نكته: هر كلمه با 3 حرف (ف ، ع ، ل) خلاصه میشوند كه جزء حروف اصلی نامیده میشوند.
حروف زائد: یك یا 2 حرف به 3 حرف اصلی اضافه شوند را حروف زائد گویند.
مانند:
اَشرار شرر= شرّ ذَنوُبْ ذنب
2- هر كلمه ای كه بر وزن (فِعالْ) باشند جمع مكسرند.
عِبادْ عَبدْ قبار قبر
نكته: دو كلمه ای از قبیل (ایّام - اسماء) این دو كلمه بر وزن جمع مكسر می روند اما برای مفرد پیدا كردن طبق (ف . ع . ل) مفردشان بدست نمی آیند كه مفردشان «یوم، اسم» میباشد.
3- هر كلمه ای كه بر وزنهای زیر باشند جمع مكسرند.
وزن: «مَفاعِلْ ، مَفاعِیلْ ، اَفاعِلْ ، اَفاعِیلْ ، فَواعِلْ ، فَواعِیلْ ، فُعَلاء»
مثال: مَساجِدْ ، مكاتیب ، اَكابِر ، اَقاریر ، شواعِرْ ، تواریخ ، شُعَراء
مفرد: مَسْجِدْ ، مَكْتَبْ ، كِبْرْ ، قدر ، شعر ، تاریخ ، شِعْر
اسم مذكر، مونث:
1- اسم مذكر : بر جنس نر یا مذكر دلالت می كند، هیچ علامت و نشانه ای ندارند.
مانند : مسلم - علی - تلمیذ
2- مونث : برجنس زن، یا یكی از نشانه های مونث را به خود دارا باشند مونث است.
نشانه های مونث عبارتند از:
1- ـة گرد در آخر كلمه : شهادة - عالمة - مومنة
2- كلیه اسمهای زن : مریم - زینب - …
3- هر كلمه ای كه در آخر آن (ی: الف مقصوره) ، (اء : الف ممدوده) ذكر شوند مونث است.
مانند كبری- صغری- موسی- دنیا (دنیی) ، زهراء - حمیراء - شعیراء
4- ت در فعل . در ماضی آخرین حرف، در مضارع به اولین حرف
ذَهَبَ ذَهَبَتْ یَذْهَبُ تَذْهَبُ
5- اعضای زوج بدن كه عبارتند از:
(یَدْ): دو دست ، (رِجْلْ): دوپا ، (الاذن): دوگوش ، (العین): دو چشم
6- اسامی شهرها و كشورها، قبایل، ایران، طهران، كویت، قریش
7- بیشتر جمع مكسر غیراشخاص: مَدارسْ، مَنازِلْ، مَكاتِبْ
8- كلماتی از قبیل: (شَمْس، نَفْس، الارضْ، حَربْ، بَیت، دار، نار) : مونث اند.
اسم مجازی، حقیقی
1- اسم حقیقی: به كلیه اسمهایی كه جاندار باشند چه انسان، چه حیوان، چه گیاه جاندار را اسم حقیقی گویند. جواد، الدیك، شجر)
2- اسم مجازی: به كلیه اسمهاییكه جاندار نباشند اسم مجازی گویند مانندالجدار، قلم، كتاب.
نكته: اسم مذكر، مونث خود بر چند شاخه تقسیم میشوند:
1- اسم مذكر: بر 2 نوع است:
2- اسم مونث خود بر 4 نوع است:
1- مونث حقیقی : آن است كه علامت مونث را به خود داشته باشند و جاندار
مانند: دجاجة - فاطمة - لیلی
2- مونث مجازی: آن است كه علامت مونث داشته باشند و بی جان.
مانند: محفظة (كیف)، منضدة (میز)، املاء ، انشاء ، عاشوراء ، تاسوعاء
3- مونث لفظی : آن است كه علامت مونث را به خود داشته باشند اما در واقع بر جنس مذكر دلالت كنند. مثل : موسی، معاویة، حمزة ، مصطفی، طلحة
4- مونث معنوی : آن است كه علامت مونث نداشته باشند اما در واقع خودشان مونث اند.
مانند: الام (مادر) ، أختْ (خواهر) ، بنت (دختر)
نكته: اعضای زوج بدن، اسامی شهرها و كشورها و كلماتی استثناء از قبیل:
«شَمسْ ، نَفسْ ، الارضْ ، حربْ ، بیت ، دار ، نار» مونث معنوی به شمار می روند.
«اسم معرفه ، نكره»
1- اسم معرفه : اسمی كه بر تمامی اشخاص شناخته شده باشد.
2- اسم نكره : اسمی كه ناشناخته باشد را نكره گویند.
نشانههای معرفه عبارتنداز: (مَعارِفْ شش بُوَد مُضْمِرْ اضافه عَلَمْ و ذو لام و موصول، اشاره)
1- داشتن «ال» در ابتدای كلمه : التلمیذ – الرجل – الشجاع
2- كلیه اسمهای عَلَمْ (مرد، زن، شهر، كشور) معرفه به عَلَمْ گویند. محمد، زینب، ایران، تبریز
3- كلیه ضمایر، موصول، اشاره، استفهام معرفه اند. هو – الذی – ذلك – اَیْنَ
4- هر كلمه ای كه مضاف بر كلمه بعدش باشد آن كلمه مضاف بواسطه كلمه بعدش معرفه بهاضافه گویند.
(یك اسم نكرهای كه با یك اسم معرفه بیاید آن اسم نكره به واسطه كلمه بعد معرفه بهاضافه گویند.
بابُ الحوائج درسَــهم
«ضمایر» بر دو نوع اند:
صرف چهارده صیغه ضمایر منفصل و متصل
|
|
منفصل |
متصل |
|
|
منفصل |
متصل |
غائب مذكر |
مفرد |
هو |
ـه |
غائب مونث |
مفرد |
هی |
ـها |
مثنی |
هما |
ـهما |
مثنی |
هما |
ـهُما |
||
جمع |
هم |
ـهم |
جمع |
هُنَّ |
ـهُنَّ |
|
|
منفصل |
متصل |
|
|
منفصل |
متصل |
مذكر مخاطب |
مفرد |
اَنْتَ |
ـكَ |
مخاطب مونث |
مفرد |
اَنْتِ |
ـكِ |
مثنی |
انتما |
ـكُما |
مثنی |
انتما |
ـكُما |
||
جمع |
انتم |
ـكُمْ |
جمع |
انتنَّ |
ـكُنَّ |
|
|
منفصل |
متصل |
متكلم |
وحده |
انـا |
ی |
مع الغیر |
نَحْنُ |
ـنا |
ضمایر منفصل و متصل خود بر چند نوع اند:
1- ضمایر منفصل بر دو نوعند:
2- ضمایر متصل
برسه نوعند:
2- نكره : ناشناخته:
نشانه های نكره:
1- تنوین ً ٍ ٌ در آخر كلمه تلمیذً - رجلٌ – شجاعٍ
2- داشتن كلمهای كه در آخر آن َ ِ ُ باشند و آن در صورتی نكره است كه كلمه دارای (ال) نباشد.
نكته: هیچگاه 2 نشانه در یك جمله نمی آیند.
المدرسةٍ = این كلمه غلط است درست آن بدین صورت است: المدرسةِ - مدرسةٍ - مدرسةِ
نشانه های اسم:
1- داشتن «ال» در ابتدای كلمه مانند التلمیذ – الرجل
2- كلیه اسمهای عَلَمْ (به كلیه اسم های مرد- زن- شهر- كشور- علی- مریم- ایران- تبریز)
3- كلیه ضمایر، موصول، اشاره، استفهام
4-
|
هر كلمه ای كه مضاف بر كلمه بعدش باشند آن كلمه مضاف اسم است. بابُ الحوائج
5- هر كلمهای كه بعد از حرف جر (فی– مِنْ- الی- عَلی- لِـ- بـِ ) ذكر شود اسم است.
|
|
مِنْ صنادیق
سوالات تجزیه اسم (التحلیل الصرفی)
1- چه نوع اسمی است (مفرد، مثنی، جمع) 2- مذكر، مونث
3- مجازی، حقیقی 4- معرفه، نكره
5- مبنی، معرب 6- منصرف، غیرمنصرف
7-جامد، مشتق (درصورت مشتق بودن ازچه نوعی میباشند)
8- ممدود الاخر، مقصور الاخر، منقوص الاخر، صحیح الاخر
از شماره تجزیه 1 تا شماره 4 قبلاً توضیح داده شد.
«مبنی، معرب»
مبنی: آن است كه حركت حرف آخرش ثابت است.
معرب: آن است كه حركت حرف آخر آن تغییر می كند.
اقسام مبنی ها در اسم عبارتند از : (1- كلیه ضمایر 2- موصول 3- اشاره 4- استفهام)
نكته: فقط «اسم اشاره و مثنی» قسمت مثنی معرب اند.
اسم اشاره: نزدیك : «هذانِ، هذینِ – هاتانِ، هاتینِ»
|
دور: «ذانكَ، ذینك- تلكانِ، تلكینِ»
اسم موصول خاص: (الذانِ، اللذینِ، اللتانِ، اللتینِ) : قسمت مثنی معرب اند.
اسم جامد، مشتق:
1- اسم جامد: تمامی اسم های مفرد را جامد گویند.
2- اسم جامد بر دو نوع است:
الف- 1- جامد مصدری: تمامی اسمهای مفرد به غیر از مشتقات را جامد گویند كه مشتق را در پیرامون مشتق توضیح خواهیم داد. التلمیذ- الرجل
نكته: اسم های جمع مكسر غیرعاقل جامد مصدری گویند. الاسماء – الایام
ب – جامد غیرمصدری: (كلیه ضمایر، موصول، اشاره، استفهام را جامد غیرمصدری گویند و همچنین لفظ (الله) را جامد غیرمصدری گویند.
2- مشتق: آن است كه تنها از بن فعل تشكیل شده باشند.
1- اسم فاعل، مفعول
2- اسم زمان و مكان
اقسام مشتق عبارتند از : 3- اسم آلت
4- اسم تفضیل
5- صفت مشبهه
6- صیغه مبالغه (اسم مبالغه)
1- اسم فاعل، مفعول: در ثلاثی مجرد بر وزن خودشان ساخته می شوند.
نَصَرَ : ناصر (اسم فاعل) ، منصور (اسم مفعول)
ثلاثی: فعلی كه ریشه آن دارای سه حرف باشد را ثلاثی گویند: كِتِبوا – نَصَرَ – یَذْهَبانِ
ثلاثی بر دو نوع است:
2- ثلاثی مجرد: به اولین صیغه اصلی فعل كه ریشه آن دارای سه حرف باشند را ثلاثی مجرد گویند. كَتَبوا - خَرَجَ
2- ثلاثی مزید : علاوه بر ریشه اصلی فعل یك یا دو حرف به سه حرف اصلی اضافه شوند را ثلاثی مزید گویند. یَسْتَخْدِمونَ : از سه حرف بیشتر باشد ثلاثی مزید
نكته : «اسم فاعل ثلاثی مجرد»
نكته 1 :
1- هرگاه دومین حرف از حروف اصلی آن (و ، ی) باشند برای ساختن اسم فاعل در ثلاثی مجرد (و، ی) به (ائـ) تبدیل میشوند اما برای ساختن اسم مفعول طبق این قاعده بر وزن خودش ساخته میشوند.
|
قَوَمَ قائم مقووم (اسم مفعول)
نكته 2 – هرگاه سومین حرف از حروف اصلی آن (و) باشند برای ساختن اسم فاعل در ثلاثی مجرد (و) به (ی) ختم می شود اما برای ساختن اسم مفعول طبق این قاعده بر وزن خودش می بریم. وقتی كه آنرا بر وزن خودش بردیم در اینجا (و، ی) در كنار یكدیگر می آیند كه (و) را در (ی) ادغام می كنیم و «ی» تشدید می گیرد.
اسم فاعل اسم مفعول
رَضَوَ راضی مرضوی مرضّی
دَعَوَ داعی مدعوی مدعّی
هَدَوَ هادی مهدوی مهدّی
نكته :
اما برای ساختن«اسم فاعل، مفعول در غیر ثلاثیمجرد (ثلاثیمزید) از طریق زیر عمل میكنیم:
|
1-ازفعل مضارع ساخته میشوند بدین ترتیب مثلاً (از كلمه «قَلَبَ» اسم فاعل، مفعول) باب انفعال
2-
|
حروف مضارعه را از اول آن حذف می كنیم. نْقَلِبُ
3- به جای آن (مُ) می گذاریم. مُنْقَلِبُ
4- حركت یك حرف مانده به آخر برای ساختن اسم فاعل ( ِ ) مُنْقَلِبْ
و برای ساختن اسم مفعول ( َ ) می گذاریم مُنْقَلَبْ
5- حركت حرف آخر چه برای اسم فاعل، چه برای اسم مفعول ( ْ ) ساكن می كنیم.
نكته: «نشانه اسم فاعل، مفعول در جمله ثلاثی مزید»
كلمه ای كه در جمله «مُ» باشد آن كلمه مشتق یا اسم فاعل، اسم مفعول است.
اِنَّ اللهَ لایُحِبُّ المُسْتَكْبِرینَ و یُرْسِلُ الاَنْبِیاءَ مُبَشِّرینَ و مُنْذَرینَ
طریقه ساختن فعل ماضی، مضارع معلوم به مجهول
1- حركت حرف اول فعل ماضی یا مضارع را برای مجهول كردن ( ُ ) میدهیم.
2- حركت یك حرف مانده به آخر برای مجهول كردن در ماضی ( ِ ) و در مضارع ( َ ) میدهیم.
3- حركت حرف آخر چه در ماضی، چه در مضارع ثابت باقی می ماند.
كَتَبَ (فعل معلوم) ، مجهول آن: كُتِبَ یَسْتَخْرِجُ (فعل معلوم) ، مجهول آن : یُسْتَخْرِجُ
طریقه ساختن جمله معلوم به مجهول
1- فعل جمله را به مجهول تبدیل می كنیم.
2- فاعل جمله معلوم را برای مجهول كردن حذف می كنیم.
3- مفعول جمله معلوم را برای مجهول كردن به جای فاعل جمله مجهول می آوریم و علامت فاعل را به آن میدهیم.
4- دیگر مفعول جمله معلوم را كه به جای فاعل جمله مجهول آوردیم در تركیب بعنوان فاعل فعل مجهول ذكر نمی كنیم بلكه به عنوان نائب فاعل فعل مجهول ذكر می كنیم.
كَتَبَ التلمیذ الدرسَ (جمله معلوم) مجهول آن : كُتِبَ الدرسُ
«طریقه ساختن جمله معلوم به مجهول»
1- فعل جمله را به مجهول تبدیل می كنیم.
2- فاعل جمله معلوم را برای مجهول كردن حذف می كنیم.
3- مفعول جمله معلوم را برای مجهول كردن به جای فاعل جمله مجهول می آوریم و علامت فاعل را به آن میدهیم.
4- دیگر مفعول جمله معلوم را كه به جای فاعل جمله مجهول آوردیم در تركیب بعنوان فاعل فعل مجهول ذكر نمی كنیم بلكه به عنوان نائب فاعل فعل مجهول ذكر می كنیم.
كَتَبَ التلمیذُ الدرسَ (جمله معلوم) (مجهول آن) كُتِبَ الدرسُ
|
یَسْتَخْرِجُ الطلابُ الصَفَ (جمله معلوم) (مجهول آن) یُسْتَخْرِجُ الصفُ
|
نكته 1 :
هرگاه بخواهیم جمله معلوم را به مجهول تبدیل كنیم وقتی كه فاعل جمله معلوم را حذف كردیم مفعول جمله معلوم را كه به جای نائب فاعل آوردیم اگر به صورت مونث بود فعل ما هم به صورت مونث آورده میشوند.
نَصَرَ علـیُ فاطـمةَ (جمله معلوم) (مجهول آن) نُصِرَتْ فاطـمةُ
نكته 2 :
هرگاه بخواهیم جمله معلوم را به مجهول تبدیل كنیم وقتی كه فاعل جمله معلوم را حذف كردیم مفعول جمله معلوم را كه به جای نائب فاعل آوردیم اگر به صورت جمع مذكر باشد چون نائب فاعل مرفوع است جمع مذكر هم در حالت رفعی به جای ُ با (ونَ) ختم میشود.
یَصَـلِّیُ المسلمونَ العالـمین (جمله معلوم) (فعل مجهول) یُصَـلَّیُ العالـمونَ
نكته:
فعل های متعددی همه مجهول می باشند به هیچ وجه فعل لازم نمی تواند مجهول واقع شوند.
كَتَبَ (متعددی) (مجهول آن) كُتِبَ
یَسْتَخْرِجُ (متعددی) (مجهول آن) یُسْتَخْرِجُ
«خَرَجَ ، جَلَسَ» لازم است بنابراین نمی تواند فعل لازم را مجهول كرد.
«فعل معتل، صحیح»
1) فعل معتل: فعلی كه یكی از حروف اصلی آن حروف عله باشند را معتل گویند.
حروف عله : (و - ا - ی) قَوَمَ - اَخَذَ - یَسَرَ
1- فعل صحیح: فعلی كه هیچ یك از حروف اصلی آن عله نباشد را صحیح گویند.
كَتَبَ - جَعَلَ - هَبَبَ (هَبَّ) - أمَرَ
نكته:
هرگاه دومین حرف از حروف اصلی آن «و» یا «ا» باشند برای مجهول كردن در ماضی «و»، «ا» به جای حرف یكی مانده به آخر كه ( ِ ) كسره میگیرد «و» ، «ا» به (یـ ) ختم میشود و حرف قبل آن هم به كسره ختم میشود.
عَوَشَ (فعل معلوم) (مجهول آن) عِیْشَ
زاد (فعل معلوم) (مجهول آن) زیدَ
و اما اگر فعل مضارع باشند به جای حرف یكی مانده به آخر كه «و - ی» باشد «و» یا «ی» به «ا» ختم میشود.
خرید و دانلود آنی فایل